۱۴۰۱ فروردین ۳, چهارشنبه

مردمانی که پیشرفت می خواهد ولی حاضر به پرداخت بهای آن نیستند

 



امیدوارم این پست سالیان طولانی در تاریخ دیجیتال بماند. من همیشه سعی می کنم که برای اهدافم تلاش کنم. بجنگم، عرق بریزم، خسته شوم، گریه کنم، به زانو بیفتم، بارها و بارها شکست بخورم ولی بالاخره راهی برای به دست آوردن آن چیزی که می خواهم پیدا کنم. این که این روش خوب است یا بد مهم نیست. قطعا راه های ساده تری هم وجود دارد. نه از طریق روش های غیر اخلاقی یا غیر درست. بلکه راه هایی که با استفاده از دانش بهتر و بالاتر و به قولی هوشمندانه رفتار کردن می توان کوتاه تر به مقصود رسید.


امروز ۱۰ روزی می شود که به ایران برگشته ام. خیلی ها در روزهای زیبای بهار و نوروز از خارج از کشور به ایران بر می گردند تا این روزها را در کنار خانواده خود سپری کنند و خاطرات قشنگی بسازند و از این انرژی برای ادامه سال در غربت استفاده بکنند. اما برگشت من به ایران هم مانند بسیاری از سفرهایی که داشته ام صرفا برای این نبوده است که در کنار خانواده باشم. که البته آن هم مهم است ولی شرط تنها از سفر من نیست. من بیشتر سفر میکنم تا بتوانم تجربیات خود را با دیگران و به خصوص با دوستانی که از قدیم می شناخته ام به اشتراک بگذارم. در بسیاری از این دیدارها و صحبت ها حرف هایی رد و بدل می شود که برای من زندگی ساز است. حال اینکه برای دیگران چه باشد را نمی دانم.


نمی دانم چرا ما ایرانی ها عادت کرده ایم که مسولیت کارهای خود را نپذیریم. نپذیرفتن مسولیت کارها در زندگی بداین معنا است که ما هنوز کودک هستیم.

انسان زمانی بزرگ می شود که مسئولیت کارهای خود را بپذیرد.


یکی دیگر از نکات رنج آور در جامعه ما این است که ما بیشتر به جای اینکه از عقل خود در زندگی استفاده بکنیم از احساسات خود استفاده می کنیم. قول می دهیم از روی احساس. تصمیم می گیریم از روی احساس. صحبت می کنیم از روی احساس. در نهایت هم انتظار یک نتیجه عقلی داریم ولی خوب ما که از عقل استفاده درست و شاید و باید را نکرده ایم که حال انتظار این را داریم که نتیجه ای منطقی بگیریم.


این روزها به خاطر تعطیلات و دور هم نشینی ها فرصت مناسبی شده است تا با بسیاری از دوستان و فامیل از انواع اقسام تفکرات، مذهبی، غیر مذهبی، حکومتی، بی خدا، منتقد، روشنفکر، دانشجو، کارمند، کارگر و .... صحبت کنم. سعی می کنم نظرات خودم را هم بیان کنم ولی بسیار تلاش می کنم که دو کار را بیشتر انجام بدهم. اول از هم خوب گوش کنم و دو اینکه به جای مباحثه طرح سوال کنم تا شاید جرقه ای در ذهن کسی باشد. به لطف خداوند مهربان ما ایرانی ها استاد صحبت های بی سرو ته هستیم. صرفا صحبت می کنیم که حرفی بزنیم. صحبت نمی کنیم که نکته ای یاد بگیریم یا به نتیجه خاصی برسیم.


مطلب را خلاصه کنم و بیشتر از این به حاشیه نروم. مردم همه شاکی و ناراحت از وضع موجود. ولی هیچ کس خودش را در به وجود آمدن این وضع موجود مقصر نمی داند. اکثرا یا دولت یا حاکمیت را مقصر می دانند و می گویند که تقصیر از آنهاست. مردمانی که پیشرفت می خواهد ولی حاضر به پرداخت بهای آن نیستند. می خواهند امکانات و رفاه جوامع غربی و شرقی را داشته باشند ولی تلاشی نکنند. در این مدت افرادی را دیدم که درد را تشخیص می دهند. درد را فریاد می زنند. اما به هنگام درمان به عقاید پوسیده خود چنگ می زنند و حاضر به هیچگونه تغییری و حتی مسولیت پذیری در زندگی شخصی خود نیستند.


ما نمی توانیم پیشرفت کنیم مگر اینکه قبل از هرچیز مسولیت کارهای خود را مسولیت اعمال خود را مسولیت رفتار خود و کردار خود را بپذیریم. چرا ما فقط انتقاد کردن را بلد هستیم؟؟!! چرا ما راه انتقاد را باز و راه مسولیت پذیری را بسته می دانیم؟

دوست من، عزیز من، موافق و مخالف من لطفا و لطفا و لطفا بیایم از خودمان شروع کنیم. پرسشگر باشیم. هر چیزی که در شبکه های اجتماعی می بینیم و می شنویم باور نکنیم. مطالبه گر باشیم. هر وقت هرکس وعده ای داد از او در قبال آن وعده بازخواست کنیم. مسولیت کار خود را بر گردن این و آن نیندازیم. اگر صحبتی، مطلبی می شنویم یا می خوانیم جستجوگر باشیم و تحقیق کنیم درباره صحت آن. به اشتراک گذاشتن بسیاری از مطالب به لطف شبکه های اجتماعی آسان شده است اما قبل از به اشتراک گذاشتن هر چیزی که از صحت آن مطمئن نیستیم تفکر کنیم که این به اشتراک گذاری تفریحی و ساده چه تاثیر مخربی می تواند در جامعه حال و آینده ما داشته باشد.


چند راهکاری که بخواهم خلاصه مطلب را اشاره کنم:

۱. مطالعه کنیم هر روز ۱۰ صفحه از یک کتاب خوب و مفید را و نه هر کتابی.

۲. در مورد مسایلی که می شنویم تفکر کنیم و زود باور نباشیم

۳. مطالبه گر باشیم در قبال خود و دیگران

۴. مسولیت پذیر باشیم و خطاهای خود را بپذیریم. پذیرفتن خطا به معنای شکست نیست به این معنا است که ما در حال رشد هستیم و نکته جدیدی را یاد گرفته ایم در زندگی خود.

۵. به فکر سلامت روحی و روانی خود و اطرافیان خود باشیم.

۶. خودمان و دیگران را دوست بداریم.



مطلب خود را باز هم با نقل قولی از امیرکبیر به پایان می رسانم

ابتدا فکر می کردم که مملکت وزیر دانا می خواهد

بعد فکر کردم شاید شاه دانا می خواهد

اما اکنون می فهمم ملت دانا می خواهد

۱۴۰۰ اسفند ۲۹, یکشنبه

اهداف سال ۱۴۰۱




درود بر شما مخاطب عزیز 

چیزی که در این پست می خوانید در مورد هدف بندی و استفاده از یک سال زمان پیش رو برای شما است. امیدوارم که برای شما هم مفید باشد. این ها صرفا دیدگاه شخصی من است و هیچ درستی یا غلطی در آن نیست به قول رضا مارمولک راه رسیدن به خدا به عدد آدم ها است. پس راه رسیدن به سعادت و خوشبختی به عدد آدم ها هست. من اینگونه احساس شادی را در زندگی خود آورده ام و این را با شما هم به اشتراک می گذارم شاید برای شما هم مفید باشد.


توی این اهداف برای خودتان مشخص کنید که در چند بعد از زندگی خودتان قصد دارید که وقت بگذارید و موفق شوید. همیشه یادتان باشد که شما نباید خودتان را با کسی مقایسه بکنید. الگو برداری هوشمندانه آزاد ولی تقلید کور کورانه و مقایسه ممنوع. تنها کسی که شما حق دارید خودتان را باهاش مقایسه کنید شخص خود شما هست. خودتان را با دیروز خود با ماه گذشته خود با سال گذشته خود مقایسه کنید و نه با دیگران. نگاه نکنید فلان فرد همسن شما هست یا کوچک تر از شما و پیروز تر از شما به نظر می رسید. همیشه یادتان باشد که سن و سال به نسبت موقعیت اجتماعی یا مالی یک عدد نسبی است. پس وقت خودتان را صرف این نکنید که حرص بخورید فلان دوست شما به فلان موقعیت رسیده ولی شما که از او باهوش تر هستید و توانمند تر هنوز به جایی نرسیده اید. این باعث می شود که شما افسرده  شود و دست از تلاش بردارید.


در مرحله بعد سعی کنید روی چیزهایی که علاقه مند هستید تمرکز کنید. ببینید که واقعاً عاشق چه چیزی هستید بدون اینکه مجبور به انجام دادن آن باشید. برای مثال تحقیق کردن، مطالعه، تدریس و نوشتن مطلب برای من به شدت لذت بخش است و من سعی نمی کنم که خودم را مجبور به این کارها و انجام این کارها به صورت خود به خود از ذهنم تراوش می کند و برای من لذت بخش است. حال ممکن است این کارها برای فرد دیگری به شدت سخت باشد و نیاز داشته باشد که وقت زیادی را صرف کند پس این کارها برای من مناسب است و برای دیگری سم است. شما هم دنبال این بگردید که از چه چیزی خوشتان می آید و دوست دارید پس به دنبال آن بگردید و بعد سعی کنید از آن برای خودتان درآمد زایی ایجاد کنید. هر انسانی ۶ استعداد دارد که در ۳ تا از این ۶ استعداد کودن است. در ۲ استعداد معمولی است و فقط در یک استعداد است که توانا و باهوش است. دیدید گاهی بعضی کارها را انجام می دهید و بدون هیچ زحمتی آن کار را انجام می دهید و هم خودتان و هم دیگران تعجب می کنید که فلانی چطوری این کار را انجام دادی و شما پاسخ می دهید که راستش نمی دونم. این استعداد را در خودتان کشف کنید و برای آن تلاش کنید تا در آن استاد شوید و به درآمد زایی برسید. هدف را بگذارید که این تک استعداد خود را بیابید و بعد زمان بگذارید تا به مرحله استادی برسید.

 لطفا لطفا لطفا کاری را انجام دهید که علاقه دارید نه از روی نیاز. اگر کاری را از روی نیاز انجام بدهید این اولین نقطه از نابودی شخصیت شما و از دست دادن اعتماد به نفس شما می باشد.

امسال با خود صادق باشید. برای خود یک تعدادی هدف دست یافتنی تعریف کنید و بعد آنها را بنویسید (حتما بنویسید) و بعد این اهداف را زمانبندی کنید به ۴ تا ۳ ماه برای مثال فروردین، اردیبشهت، خرداد و در انتهای هر فصل نگاه کنید که چقدر به سمت جلو حرکت کرده اید یا اینکه چقدر از هدف خود عقب هستید. هر وقت که به اهداف خود زودتر رسیدید برای خود یک پاداش قرار دهید. حتما پاداش بدید به خودتان زیرا اینگونه در ذهن شما همیشه لذت دریافت پاداش شما را از تنبلی دور می کند.

یک لطفی هم به خودتان بکنید آدمهای سمی دور بر خودتان را حذف کنید. هر کسی که به شما می گوید که شما نمی توانید این یک آدم سمی هست. باور کنید یا نه من از این انسانها بسیار دور بر خود در گذشته داشتم. من در مدارس خیلی خوب سطح بالا در ایران درس نخواندم ولی با تلاش خودم از دانشگاه پلی تکنیک میلان ایتالیا (دانشگاهی که در رنکینگ های بالای اروپایی و دنیا قرار دارد) در رشته مخابرات فارغ التحصیل شدم و دوره فوق دکترا خود را از یک دانشگاه دیگر اروپایی وسط کوه های آلپ گرفتم. در حال حاضر هم مشغول تحقیقات با اتحادیه اروپا هستم.  پس دوست من، دنبال کننده عزیزم به خودت احترام بگذار و برای خودت ارز قائل بشو.

بخشی از اهدافی که من برای خودم در امسال مد نظر دارم اینها هستند. چون می تواند فرد به فرد متفاوت باشد من رئوس کلی آنها را می نویسم که شما هم یک ذهنیتی داشته باشید. 
اهداف من در سال ۱۴۰۱:

1. توسعه موقعیت مالی
  • a. کارکردن پول برای من و ایجاد روش های مهارتی درآمد زایی.
2. توسعه و آموزش مهارت های شخصی
  • a. مانند یادگیری زبان جدید
  • b. ورزش کردن
  • c. متاب خواندن
  • d. داشتن ذهنیت مثبت بیشتر
  • e. واقع گرا بودن
  • f. استفاده کمتر از پلاستیک
  • g. کمک و راهنمایی انسانهای دیگر
  • h. زندگی در لحظه حال
  • i. کتاب خواندن
  • j. گوش کردن بیشتر به پادکست
3. توسعه و افزایش مهارت های شغلی
  • a. روش های جدید مطالعاتی
  • b. یادگرفتن مهارت های نگارشی
  • c. یادگرفتن تدوین فیلم
4. توسعه و افزایش مهارت های ارتباطی
  • a. حضور بیشتر در شبکه های اجتماعی
  • b. چاپ بیشتر مقالات و مطالب آموزشی
5. چه جایزه هایی برای خودم قرار میدم درصورت رسیدن به هر کدام از این اهداف
6. سلامتی
  • a. تمرینات ورزشی روزانه
  • b. بالا بردن سطح سلامتی
7. سفر کردن به کشورهای و شهرهای جدید
8. و یک بخش جالب که دارم اینکه هر سال باید چالش های جدید را تجربه کنم
  • a. این چالش ها چیزهایی است که باعث می شود ذهن شما یک قدم رو به جلو آزادتر شود. برای مثال برای یکی پریدن از روی بانجی جامپینگ سخته. برای یکی سقوط آزاد. برای یکی می تونه تا شهر بغل دستی رفتن یک چالش باشه. هر چیزی که باعث میشه ظرفیت ذهنی شما بالاتر برود.
امیدوارم که این مطالب برای شما مفید باشد و سال بعد برام لیست کارهایی که انجام داده اید را ارسال کنید و با هم جشن بگیریم موفقیت شما را.
با آروزی سالی سرشار از موفقیت و پیروزی برای آنهایی که تلاش می کنند تا به اهداف خود برسند و با استفاده از نقشه و طرح به اهداف قشنگ خود می رسید. این استعدادهای شما نیست که شما را موفق و پیروز می کنید. بلکه این انتخاب های شما است که شما را پیروز می کند. پس دوست عزیز من، دنبال کننده عزیز من درست انتخاب کن. اگر هر کدام از ما روزی ۱ درصد پیشرفت کنیم پایان سال ۳۶۵ درصد یعنی بیش از ۳.۵ برابر پیشرفت کردیم و این یعنی یک انسان موفق دیگر کنار خودمان داریم.

دوست دارم شما
۲۹ اسفند ۱۴۰۰
۲۰ مارچ ۲۰۲۲
دکتر حمید رضا برزگر 


اگر زیر این پست کامنت های خود را بنویسد و بازخوردهای خود را برای من قرار دهید می توانم مطالبی که برای شما مفید تر است را تهیه کنم. 
اگر مطالب برای شما مفید بود و فکر می کنید برای دیگران هم مفید است حلقه آخر در دریافت اطلاعات نباشید و آن را با دیگران هم به اشتراک بگذارید. داشتن یک جامعه آگاه و پیشرفته باعث می شود که زندگی شخصی ما هو بیشتر پیشرفت کند.

من را در دیگر شبکه های اجتماعی دنبال کنید. https://zil.ink/tekrargar

۱۴۰۰ اسفند ۱۹, پنجشنبه

آیا خرید ملک در ترکیه درست است؟؟؟

 


این روزها در شبکه های اجتماعی و تلوزیونی تبلیغات زیادی در مورد خرید ملک در ترکیه می کنند و از مزایای دریافت شهروندی ترکیه بیان می شود. در این پست قصد دارم که از زاویه ای دیگر به این سرمایه گذاری نگاه کنم.

فارغ از اینکه چرا بسیاری قصد دارند در ترکیه سرمایه گذاری کنند.

در این پست اقتصاد ترکیه را با اقتصاد کشورهای اروپایی حوزه یورو مقایسه می کنم. چرا با این کشورها به این دلیل که ترکیه سالهاست که می خواهد عضو اتحادیه اروپا شود و ادعای اروپایی بودن را دارد. اما چیزی که می بینیم این را نشان نمی دهد. سیاستهای دولت اردوغان همراه و هم مسیر با بسیاری از کشورهای اروپایی نیست در عمل. اردوغان ذهنیت رهبری بیشتر آسیایی و خاورمیانه دارد تا شبیه به رهبران اروپایی. شاید بتوان حاکمیت ترکیه را شبیه به رهبران روسیه، ایرن، عربستان، کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق دانست ولی قطعا شبیه به رهبران اروپایی نیست. چیزی که ما در غرب می بینیم فارغ از خوب بودن یا بد بودن، شکل انتخاب رهبری جامعه در غرب است که به روش دموکراسی انجام می شود. که در بسیاری از کشورهای ذکر شده نوعی از دیکتاتوری حاکم است.


ترکیه قصد دارد به اروپا بپیوندد ولی صرفا سر و شکلش را اروپایی کرده است ولی ذهنش در دیکتاتوری عمیق منطقه می چرخد. حال ببینیم تاثیر این ذهنیت بر روی سرمایه گذاری ما چیست؟ حتما شما هم شنیده اید که سرمایه ترسو است. این واژه یعنی چی؟ به زبان ساده یعنی هنگام خطر سرمایه و سرمایه گذار با شما نیستند و در اولین فرصت که احساس خطر کنند جمع می کنند و می روند جای امن تر.


نمودار زیر نشان دهنده رشد اقتصاد اروپا یا به عبارتی تنزل اقتصاد ترکیه در برابر کشورهای حوزه یورو است.

از سال ۲۰۰۹ تا بیشترین قیمت دیده شده بیش از ۱۰۸۹ درصد اقتصاد ترکیه در برابر اقتصاد حوزه یورو تضعیف شده است. از سال ۲۰۰۹ تا امروز نزدیک به ۸۵۰ درصد و از ابتدای سال ۲۰۲۰ یعنی دو سال پیش که حجم تبلیغات سرمایه گذاری برای خرید مسکن زیاد شد تا امروز بیش از ۱۴۵ درصد اقتصاد ترکیه ضعف تر شده است.




هر چه که حجم اقتصاد یک کشور بزرگتر باشد رفتن به سمت آن اقتصاد باعث می شود که شما از تورم دورتر بمانید و ارزش پول شما بیشتر حفظ شود. حال همین مقایسه را با ارزش پول ریال ایران در برابر یورو اروپا اگر انجام دهیم نمودار زیر را شاهد هستیم.




از سال ۲۰۰۹ تا بیشترین قیمت دیده شده ریال ایران در برابر یورو بیشت از ۳۲۶۰ درصد ارزش خود را از دست داده و اقتصاد ایران نابود تر شده است. از اسال ۲۰۰۹ تا به امروز بیش از ۲۴۳۳ درصد اقتصاد ایران ضعیف تر و از دو سال پیش تا امروز بیش از ۷۳ درصد اقتصاد ایران در برابر یورو بی ارزش تر شده است. این اعداد نشان دهنده این است که اقتصاد ترکیه از اقتصاد ایران قوی تر است و توانایی حفظ ارزش پول را ۳ برابر بیشتر دارد.


پایان این مطالعه بسیار باز است پس اینکه شما بخواهید در ترکیه سرمایه گذاری کنید یا خیر بسته به این دارد که شما چه گزینه های دیگری برای سرمایه گذاری دارید. خرید ملک جزء یکی از سرمایه گذاری های کم ریسک حساب می شود ولی سرمایه گذاری در کشوری که با بسیاری از زیر ساخت های آن شنا نیستیم و به زبان آن کشور مسلط نیستید ریسک های دیگری را هم در سرمایه گذاری شما لحاظ می کند.



مهم آموزش دیدن نیست! مهم آموز درست دیدن است!

 



مشکل بسیاری از ما این نیست که آموزش ندیده ایم.  مشکل اینجاست که زمان خود را صرف آموزش مطالب درست در زمان و مکان درست نکرده ایم. 

ما در عصر اینترنت به سر می بریم اما بسیاری همانند عصر پیش از اینترنت اموزش می بینند و بعد انتظار پیشرفت در زمان اینترنت را دارند. آموزش درست دیدن این نیست که صرفا به مدارس و دانشگاه های خوب دنیا برویم. 

آموزش درست بدین معنا است که وقت خود را صرف اموری بکنیم که زندگی ما را راحت تر و آسوده تر کند. بسیاری را می شناسم که مدارک تحصیلی بالایی دارند حتی استاد دانشگاه هستند. پزشک هستند. در شغل های و موقعیت های بالایی قرار دارند اما از زندگی خود راضی نیستند. آیا این عزیزان آموزش ندیده اند؟ آیا مدرک خوبی ندارند؟ حتی خیلی ها را می شناسم که مدرک دارند ولی شغل ندارند؟ پس مشکل کجاست؟


این چه مشکلی است که صرفا ما می دویم برای اهداف دیگران و نه زندگی و اهداف شخصی خودمان؟؟!!

مشکل اصلی این است که ما نمی دانیم چه چیز حال ما را خوب می کند و بعد از یافتن آن تمام ذهن و انرژی خود را صرف آن کار نمی کنیم. 

ما مدارکی را میگیریم که جامعه اطراف ما آن را دوست دارد. زندگی را می کنیم که جامعه اطراف ما آن را دوست دارد. پس جامعه اطراف ما از ما راضی است ولی خودمان رضایتی از زندگی خود نداریم.


بهترین کار این است به جای مدرک گرایی و شرکت در فلان دوره و بهمان کلاس یک لیستی تهیه کنیم از چیزهایی که حال دلمان را واقعا خوب می کند. بعد فکر کنیم و ببینیم که چگونه می توانیم از طریق آن امرامعاش کنیم و زندگی خود را بچرخانیم. بعد از پاسخ دادن به این دو سوال اساسی تمام انرژی و توان خود را صرف بالا بردن مهارت خود کنیم. آنگاه هم رضایت شخصی و هم ثروت به سمت ما روانه می گردد.


این کار شدنی نیست مگر با آموزش درست دیدن. که این امر به لطف اینترنت و هزاران هزار محتوای رایگان و پولی که در آن قرار گرفته است بسیار شدنی و راحت است.


شاد باشید و پیروز

در مسیر درست زندگی کنید.